نقد انیمیشن زندگی یک حشره A Bug’s Life

همه دوست دارند در زندگی خودشان تلاش کنند و متفاوت باشند. قطعا همه ما دوست داریم خودمان را نشان دهیم و ثابت کنیم با بقیه فرق داریم. می توانیم نوآوری داشته باشیم و کارهایمان ارزش های فروانی دارند. مخصوصا اگر به کارهایمان توجهی نشود! نوآوری و خلاقیت در موارد بسیاری رخ می دهند. یکی از مهم ترین آن ها شوق و علاقه فرد برای انجام کار است. در هر زمینه، اگر شما کاری را با علاقه انجام دهید، قطعا بازدهی بیشتری نسبت به اجباری انجام دادن آن کار دریافت خواهید کرد. چه در کار روزانه باشد، چه هنر، چه گیم و بازی و هر زمینه دیگری این عملکرد صدق می کند و مشکلاتی که سر راه فرد برای انجام کار قرار می گیرند، تبدیل به خاطراتی شیرین برای کار انجام داده می شوند. حتی اگر این مقوله را هم ندانیم، با توجه به علاقه ای که داریم، دنبالش می رویم و برای مطرح شدن در آن زمینه تلاش های فراوانی انجام می دهیم. اما اگر بی آییم و کمی پیکساری تر به این قضیه بنگریم، "شوق و ذوق" هم قرار است چاشنی تلاش و کوشش شود تا به همراه علاقه، قدرتی غیر قابل تصور بسازد که می تواند با هر عاملی مقابله کند. هر عاملی! البته این عوامل قدرتمند صرفا انیمیشنی قدرتمند نمی توانند بسازند. جلوتر به این مسئله خواهیم پرداخت.

A-Bug's-Life-Review-1

روایت محصول سال ۱۹۹۸ استودیو پیکسار یعنی "زندگی یک حشره" هم همین است. مورچه ای که عاشق ماجراجویی است و می خواهد برای نجات کلونی اش قدم بردارد. کلونی ای شامل مورچه ها که هرسال غذای مورد نیاز خود را با همکاری فراهم می کند. اما این کلونی یک مشکل اساسی دارد. آن هم تلاشی که مورچه ها برای جمع آوری غذا باید بکنند تا هرسال که ملخ ها به کلونی شان می آیند، غذای کافی برای آن سال را داشته باشند و آن را با خودشان ببرند. غذایی که قطعا مال خودشان است ولی دو دستی و خیلی ساده آن را تقدیم ملخ ها می کنند (چون می دانند زورشان به آنها نمی رسد). "فلیک" که مورچه ای ماجراجو و متفاوت است، خرابکاری ای انجام می دهد و وضعیت آذوقه مورچه ها را به خطر می اندازد. اما درخواست می کند تا با پا گذاشتن به دنیای بیرون دنبال کمک برود تا بتوانند با ملخ ها رو به رو شوند. او یک گروه سیرک شامل چند حشره مختلف را به کلونی می آورد و با وجود چالش های مختلف، به کمک آن ها ملخ ها را از آنجا بیرون می کند.

همه می دانیم که طبیعت مورچه ها تلاش کردن است! آنها در سخت ترین شرایط هم اگر باشند و زمین و زمان هم اگر بخواهند جلویشان را بگیرند، دست از تلاش و کوشش برنمی دارند و به کارشان ادامه می دهند. مانند همان حکایت که مورچه ای نزدیک هزار بار زمین خورد اما باری دیگر از صخره بالا رفت و موفق شد. مورچه های این انیمیشن هم از آن جنس مورچه ها هستند که دست از کار و تلاش برای رسیدن به هدفشان (که قصد دارند و مجبورند علاوه بر خودشان غذای ملخ ها را هم تامین کنند) بر نمی دارند. اما میان این مورچه های پرکار، مورچه ای دیگر وجود دارد که تلاش و کوشش را نه در تقدیم کردن غذاها، بلکه در نوآوری می بیند. به نظر او تلاش و کوشش مورچه ها برای جمع آوری و تقدیم غذایی که مال خودشان است، به ملخ ها کاملا اشتباه است! گرچه او با انجام یک خرابکاری باعث به خطر افتادن مورچه ها می شود. اما حاضر می شود تا برود و به ماجراجویی های متخلف بپردازد و در این راه اشخاصی را پیدا کند تا بتوانند به از بین بردن ملخ ها کمک کنند. جالب است که مورچه های دیگر طبق روال عادی هر سالشان باز هم تلاش می کنند و با وجود خرابکاری فلیک، باز هم سعی می کنند دوباره غذا جمع آوری کنند!

A-Bug's-Life-Review-2

اگر به جستجوی لایه های زیرین انیمیشن زندگی یک حشره برویم، چیزی را پیدا می کنیم که قبلا هم به آن پرداخته بودیم. تلاش و کوشش در نوآوری. البته صرف این جمله که فقط تلاش برای متفاوت بودن انجام دهیم به نوعی اشتباه است. انیمیشن می خواهد به ما خوب متفاوت بودن را بیاموزد. شاید فکر کنید خوب متفاوت بودن یعنی چه؟ در پاسخ باید گفت خوب متفاوت بودن به این معنا نیست که شما به سمت بدی سوق پیدا نکنید. این که چیزی مشخص است. خوب متفاوت بودن به این معناست که ما معیارهای مختلف دیگری را هم در نظر بگیریم. برای مثال آیا نوآوری ما سودی هم دارد؟ یا پس از مدتی تکراری و بدون استفاده می شود؟ چقدر در این نوآوری باید ریسک انجام داد تا به نتیجه برسد؟ و آیا…؟

امثال این سوال ها، بسیار زیادند. شرایط هم متفاوت است. بسیاری از نوآوری ها و ایده ها وجود دارند که پس از مدتی شکست می خورند و به "تجربه" تبدیل می شوند. انجام اینچنین نوآوری هایی اشتباه هم نیست! چرا که ما می توانیم دوباره از نو شروع کنیم و ایده های جدیدتر و پخته تری بدهیم. اما برخی شرایط مانند شرایط فلیک و کلونی مورچه ها به شدت بحرانی است. در چنین مواقعی تجربه جایی ندارد. چرا که ممکن است اولین و آخرین تجربه کسب شده توسط فلیک و دوستانش باشد!

A-Bug's-Life-Review-3

متاسفانه انیمیشن زندگی یک حشره اثری است که مخاطب علاقه مند به تفکر در سینما را به شدت گیج می کند. اولا که اگر ما بارها آن را با نهایت دقت ببینیم، نتیجه اش برای بزرگتر و کوچکتر یکی است و به هیچ عنوان مانند آثاری شاهکار همانند "ظاهر و باطن" یا "داستان اسباب بازی" نیست که برای هر قشر تفکر خاصی را به وجود آورد. برای همه یک داستان است، یک خط روایت و یک پایان و نهایتش یک و نیم ساعت سرگرمی. بنابراین زندگی یک حشره نمی تواند به خوبی یک اثر پیکساری واقعی باشد و به دل همه اقشار بنشیند. با این وجود که کارگردانش جان لستر (کارگردان انیمیشن داستان اسباب بازی) نیز بوده است.

از آن سو اگر بخواهیم به سطح تفکر فابل قبولی در حد پیکسار در این انیمیشن برسیم، باید شخصیت ها، موقعیت ها و انگیزه های درونی اشخاص انیمیشن را بررسی کنیم و اگر این کار را انجام دهیم، به مبحثی نیمه کاره، در یک شرایط خاص و موقعیتی متفاوت می رسیم. نوآوری در شرایطی بحرانی. بحثی که برای افراد خاص قابل تحلیل است و در سینما چنین بحث خاصی با چنین دقتی جایی نمی تواند داشته باشد. اکثر روایت های پیکساری مباحث ساده تری را به شکل بسیار تفکر برانگیز تری روایت می کنند. اما زندگی یک حشره ریسک بزرگی می کند و پا را فراتر می گذارد که نتیجه اش نمی تواند چیز معقولی باشد. زندگی یک حشره یا سرگرمی محض و روایت یک داستان است (که امروزه هم دیگر تبدیل به کلیشه شده) یا انیمیشنی بسیار سنگین است که اگر کمی رویش وقت و فکر گذاشته شود، بیننده را به نتایجی سرگیجه آور و تخصصی می رساند و در واقع در زمینه "پیکساری" بودن ناتوان است. یک انیمیشن است که گرافیک و از لحاظ فنی کاملا پیکساری است. اما داستانش با مفهوم مناسبی عجین نشده و بیننده را نمی تواند در نقطه مناسبی از مفاهیم مختلف رها کند. ولی اگر شما نمراتی که به این انیمیشن داده شده است را ببینید، نمرات بسیار خوبی کسب کرده است که مطمئنا به دلیل همان سرگرمی و روایت داستان است. بنابراین اینجا می توانیم قید همه چیز را بزنیم و فقط ببینیم تا سرگرم شویم!

A-Bug's-Life-Review-4

با این حال نمی توان به آن صورت به انیمیشن سخت گرفت. چرا که دومین اثر استودیو پیکسار است و فقط پس از یک اثر ماقبل خود به دست آمده است. پیکسار پس از این انیمیشن (به استثنای یکی دو اثر دیگر) تا به امروز ثابت کرده است استودیویی با تفکر خاص و سبک فیلمسازی به شدت جذاب و مورد پسندی است که از پس هر پروژه ای برمی آید و برای هر پروژه حتی حاضر است بیش از ۲ سال وقت بگذارد. به نوعی ثابت کرده است زندگی یک حشره اتفاقی بوده و لازم نبود نگران آینده این استودیو باشیم! اگرچه اگر نمرات سایت های بزرگ مانند متاکریتیک یا روتن تومیتوز را چک کنید، به آن نمره بالایی داده اند. اما این فقط مال آن زمان بوده و امروزه دیگر این انیمیشن به دلیل همان کلیشه ای که گفته شد، اثری فراموش شده است.

می توان از این نقدها فالی نیک گرفت و به آن از دریچه ی سرگرمی نگاه کرد. اما من اینطوری کلیت زندگی یک حشره را بیان می کنم که مرزی میان خامی و پختگی، کودکی و بزرگسالی، کال بودن و رسیده بودن، جوان بودن و پیر بودن، سطحی بودن و عمیق بودن؛ و بذر بودن و سرو بودن پیکسار است. پیکسار شاید انیمیشنی به زیبایی داستان اسباب بازی پیش از این اثر ساخت و اکران کرد. اما به زندگی یک حشره نیاز داشت تا بتواند تجربه کسب کند، به خودش نزدیک تر شود، از خودش شناخت بهتری پیدا کند و به قول معروف پوست بیندازد. البته اگر بیاییم و بیشتر دقت کنیم، حتی می توان از این زاویه هم انیمیشن را دید که لستر در ریسک خود جوابی مفهومی نگرفته است، اما باز هم به موفقیت داستانی و روایی رسیده است! حتی زرنگی پیکسار را هم میتوان در تجربه کردن دید. که لستر در سایه داستان ریسک کرد تا بفهمد این کار برایش چه نتیجه ای به همراه دارد. اگر مورد قبول واقع می شد، آن سبک را ادامه می داد و اگر این نوع سبک تولید بازخوردی در پی نداشت مسیرش را عوض می کرد. خب ما می دانیم اتفاق دوم رخ می دهد. اما لستر اجازه نداد نقدهای منفی دریافت کند و با کار هوشمندانه اش، دومین اثر پیکسار را حداقل به عنوان یک اثر با داستان و روایت خوب معرفی کرد و نجاتش داد. زندگی یک حشره اثری صرفا جهت سرگرمی آن هم فقط در آن دوره بوده که پیش نیازی برای تولید آثاری همچون راتاتویی، داستان اسباب بازی ۲ و ۳، ظاهر و باطن یا ماشین ها بوده است. زندگی یک حشره همچون تفاله چای بوده است که با رد شدن از صافی، خوردن چای را برای ما لذت بخش می کند و به پیکسار کمک می کند تا تبدیل به پیکسار شود!

 

تالیف و نگارش توسط پارک انیمه و ایفن

یک دیدگاه در “نقد انیمیشن زندگی یک حشره A Bug’s Life”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *