خلاصه انیمه بروتو:قسمت۳۹ تا ۴۱

میتسوکی و سارادا منتظر بروتو هستن. سارادا از میتسوکی در مورد هدفش سؤال میکنه میتسوکی جواب میده که تصمیم داره همراه بروتو باشه بعدش هم خاطره ای رو به یاد میاره😀
نشون میده که میتسوکی تازه داره به هوش میاد اوروچیمارو و سویگتسو هم کنارشن.اوروچیمارو به میتسوکی میگه که پسرشه اما میتسوکی چیزی یادش نمیاد اوروچیمارو هم بهش میگه که توی یه مأموریت که باهم بودن یه نفر حافظش رو دزدیده و به این خاطره که چیزی یادش نمیاد بعد هم قرار میگذارن که با هم برن و خاطراتش رو پس بگیرن.میتسوکی و اوروچیمارو وارد یه قلعه میشن و با کسی که خاطرات میتسوکی رو دزدیده روبه رو میشن.کسی که خاطرات میتسوکی رو دزدیده صورتش رو به میتسوکیی نششون میده که متوجه میشیم یه نمونه ی بزرگتر از میتسوکیه و بهش میگه منم مثل تو بودم اما اوروچیمارو ازم استفاده کرد و بعدش هم ولم کرد. هر دو تاشون سعی میکنن که میتسوکی رو به سمت خودشون بکشن و ازش میخوان که یه نفرشون رو انتخاب کنه اما میتسوکی یه دفعه حالت دانا رو فعال میکنه و هر دوتاشون رو ول میکنه و راه خودش رو میره.بعدش متوجه میشیم اینا همه نقشه ی اوروچیمارو ئه تا میتسوکی رو امتحان کنه که آیا میتونه خودش انتخاب کنه یا تابع بقیه است. زمان به حال برمیگرده. بروتو هم میاد پیش سارادا و میتسوکی.

تیم هفت برای گرفتن اولین مأموریتش به دفتر هوکاگه میرن.مأموریتشون اینه که به دهکده ی “حواشی سبز”که توی مرزه برن و دزدهایی رو که محصولات کشاورزی رو میدزدن رو بیرون کنن. کونوهامارو قبل از رسیدن به دهکده از بچه ها میخواد که هیچ کدوم تنهایی و خود سر کاری نکنن.(ولی مگه بروتو این چیزا حالیشه 😄)وقتی که به ورودی دهکده میرسن،میبینن که پل ورودی دهکده بسته شده و نمیتونن وارد دهکده بشن که رییس دهکده که یه دختره جوونه (البته فکر کنم یه دختره.شایدم پسر باشه😄)دستور میده تا پل رو پایین بیارن و بهشون اجازه ی ورود بدن.
اما بعد از اینکه با رییس دهکده ملاقات میکنن متوجه میشن که افرادی که به دهکده حمله میکنن شینوبی استخدام کردن و این شرایط رو برای تیم هفت که تازه کارن سخت میکنه. یکی از دزدها یه نفر از اهالی دهکده رو می‌کشه.بروتو میخواد باهاش مبارزه کنه اما حریفش قویه و کونوهامارو نجاتش میده. کونوهامارو متوجه شده که هدف دزدها محصولات کشاورزی نیست و درباره ی اصل ماجرا از رییس دهکده سؤال میکنه و اون میگه که خواسته ی اصلی کسایی که حمله میکنن سند پل دهکده است.بعد کسی که پشت این جریانه رو نشون میده که میگه قصد نداره با شینوبی های کونوهامارو درگیر بشه و فقط سند اون پل رو میخواد. دوباره به اهالی دهکده حمله کردن.بروتو هم دوباره خودش رو میاندازه وسط و بقیه هم دنبالش. اما متوجه میشن که کسایی که دارن بهشون حمله میکنن اهالی خود دهکده هستن که گرفتار گنجتسو شدن.سعی میکنن که گنجتسوکار رو پیدا کنن اما می‌فهمن که رییس دهکده رو دزدیده و فرار کرده.

اهالی دهکده از کونوهامارو و تیمش میخوان که رییس دهکده رو نجات بدن و سند پل رو هم بهشون میدن که اگه لازم شد در ازای جون رییس دهکده سند پل رو به دزدها بدن کونوهامارو هم قبول میکنه. وقتی جایی رو که رییس دهکده و دزد ها هستن رو پیدا میکنن و باهاشون روبه رو میشن کونوهامارو سند رو در ازای رییس دهکده بهشون میده اما دزدها میخوان که همشون رو بکشن.بروتو و میتسوکی و سارادا رییس رو نجات میدن و کونوهامارو با دزدا در گیر میشه. بروتو میخواد دخالت کنه که کونوهامارو ازش میخواد فرار کنه و رییس رو نجات بدن. اما یکی از دزدها میره دنبالشون.کونوهامارو یه نفرشون رو شکست میده و دوباره سند رو پس میگیره. از اون طرف بروتو و بقیه با کسی که تعقیبشون کرده روبه رو میشن. سارادا با شارینگانش دنبال نقطه ضعفش میگرده بعد میتسوکی و بروتو با سبک باد سارادا رو به سمتش پرتاب میکنن و سارادا هم یه مشت بهش میزنه و طرف رو داغون میکنه و بعدش هم بعد از خداحافظی با اهالی دهکده به کونوها برمیگردن.

منتشرشده توسط

gara

من گارام و عشق ناروتو فعلن همین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *