خلاصه انیمه بروتو:قسمت ۵۳ تا ۵۵

یکی از اعضای قبیله ی اتوتسوکی توی ماه به ملاقات تونری میره.تونری ازش میپرسه که چرا تا حالا خودشون رو نشون ندادن که جواب میده
ما همه چیز رو دیدیم. اتفاقاتی که با دختر بیاکوگان (هیناتا)براش افتاده. و همینطور با کاری که روی پسر اون زن(هیناتا)انجام داده به خانواده ی اتوتسوکی خیانت کرده. تونری میخواد بهش حمله کنه که اون زودتر عمل میکنه و زمان رو برای هزاران سال براش نگه میداره.(این دیگه کیه توی مانگا و توی فیلمش فقط موموشکی و کینشیکی بودن 😔)

بروتو و شیکادای و دنکی با همن. بروتو میگه که چونین و جونین و این داستانا چیزای معمولی هستن و اون میخواد که یه نینجای فوق العاده و خفن باشه مثل ساسکه. کاتاسوکه به دیدن ناروتو میاد ابزار جدید نینجاییش رو نشونش میده اما ناروتو قبول نمیکنه و میگه هر کس باید با توانایی های خودش نینجا بشه.کاتاسوکه ناامید نمیشه اما یهو یه نفر پشت سرش ظاهر میشه.
روز تولد هیماواریه. وقتی همشون برمیگردن خونه میبینن که ناروتو هم برگشته. هیما خیلی خوشحال میشه و بروتو هم همینطور. میز رو چیدن و منتظر کیکن. ناروتو کیک رو میاره اما یهو ناپدید میشه و کیک میخوره زمین و خراب میشه(واقعن که چه پدر نمونه ای 😡 اون از تولد بروتو اینم از هیما. آخه کی برای تولد دخترش یه کپی میفرسته 😡اصلن نمیومد که بهتر بود 😡 از همین الان امیدوارم یه روز که برروتو قوی تر شد به خاطر همین کارا بزنه داغونش کنه😡حسابی ناامیدم کرد😡)
بروتو در حد انفجار عصبانیه. هیناتا میخواد آرومش کنه اما نمیتونه. زنگ در رو میزنن که بروتو فکر میکنه ناروتوئه و با مشت حمله میکنه. اما ساسکه پشت دره که دنبال ناروتو میگرده. اینجا اولین ملاقات ناروتو و ساسکه است.

ساسکه به دفتر هوکاگه میره که طوماری که از قصر کاگویا برداشته رو به ناروتو بده.اما میگه من با رینگانم هم نتونستم بخونمش. بعد تعریف میکنه که توی قصر کاگویا یکی از خانواده ی اتوتسوکی بهش حمله میکنه(کینشیکی) یه مبارزه ی کوتاه اما جذاب داشتن.بعد یکی دیگه از اتوتسوکی،موموشکی در مورد کاگویا ازش میپرسه. بعد ساسکه به ناروتو میگه که پسرش رو دیده. ساسکه بروتو رو میبینه که داره به سمت دفتر هوکاگه میره اما جلوش رو میگیره و ازش میپرسه چرا اینقدر با پدرش کل کل میکنه اونم میگه که پدرش بهشون اهمیت نمیده و از این حرفا. بروتو از ساسکه میخواد که بهش آموزش بده. ساسکه هم میگه هر وقت راسنگان یاد گرفتی بیا. بروتو از کونوهامارو میخواد که بهش راسنگان یاد بده. آخرش یه راسنگان کوچولو درست میکنه که ساسکه میگع کوچولوئه و بروتو ناراحت میشه و میره پیش کاتاسوکه. کاتاسوکه هم اون وسیله ی جدید نینجایی رو که حالت یه مچ بند داره رو بهش میده. بروتو دوباره میره پیش ساسکه و با همون وسیله براش راسنگان میزنه ساسکه بهش میگه که قبولش میکنه. هر چند بروتو سعی میکنه مچبند رو مخفی کنه اما ساسکه متوجهش میشه

ساسکه به کونوهامارو اطلاع میده که از این به بعد اون به بروتو آموزش میده. همینطور به خاطر اینکه مراقب سارادا است ازش تشکر میکنه. تیم های دیگه هم مشغول تمرین و آماده شدن برای امتحانات چونینن. تماری با تیم اینو_شیکا_چو داره تمرین میکننه. بهشون میگه که گنین ها ی گارا هم شرکت میکنن.میگه که گارا یه پسر رو به فرزندی قبول کرده که چاکرای قوی رو ازش احساس کرده و اینکه در برابراون شانسی ندارن.سه عضو قبیله ی اتوتسوکی به دنبال چاکرا به زمین میان. در مورد بیجوها و جنجوریکی ها و اینکه الان دوتا جنجوریکی وجود داره هم اطلاعات به دست آوردن. اول میرن سراغ کیلر بی و بعد از اینکه دستگیرش میکنن موموشکی چاکراش رو جذب میکنه. بعد گارا رو نشون میده که داره گنین ها و پسر خوندش که اسمش”شینکی”هست رو بدرقه میکنه.بعد شوکاکو بهش خبر میده که ارتباطش با هاچیبی قطع شده و میگه که مراقب باشه.