خلاصه انیمه بروتو:قسمت ۲۴ تا ۲۷

قراره جلسه ی پنج کاگه توی کونوها برگزار بشه.متال و ایوابه سر اینکه کدوم یک از کاگه ها قوی ترن با هم دعوا میکنن😄
کاگه ها وارد کونوها میشن و بروتو میخواد چهره ی سنگی ناروتو رو با رنگ خراب کنه.جلسه پنج کاگه شروع شده و ناروتو توضیح میده که حادثه ی نوئه و اوچیها شین بهشون ثابت کرده که یه دنیای موازی وجود داره و دنیاشون رو جریانی فوق العاده خطرناک تر از کاگویا تهدید میکنه که دیر یا زود بهشون حمله میکنه.کاگه ها میگن که باید خودشون کارش رو یکسره کنن وگرنه به نسل های بعدی امیدی نیست.اما گارا مخالفه و میگه این همون حرفیه که توی دوره های مختلف تکرار شده و ناروتو هم باهاش موافقه.سارادا بروتو رو میبینه که میخواد صورت سنگی ناروتو رو خراب کنه و برای همین باهاش درگیر میشه آخرش هم بروتو صورت سنگی ناروتو رو خراب میکنه😀

قراره که بچه های آکادمی برای گردش علمی به سرزمین آب فرستاده بشن و بروتو هم به عنوان سرگروهشون انتخاب میشه.بچه ها از اینکه کلاس ها برگزار نمیشن خوشحالن اما ایوابه میگه که اونجا جای خوبی نیست و خطرناکه. بچه ها به کشور آب میرسن و پسری به اسم کاگورا که دستیار میزوکاگه است به استقبالشون میاد و بهشون خوش آمد میگه و خیلی سریع با بروتو و بقیه دوست میشه.بچه ها توی دهکده شروع به گشت و گذار میکنن و از دهکده خیلی خوششون میاد.بروتو و ایوابه و دنکی مشغول قدم زدنن که با دونفر از اهالی دهکده ی مه که اسم یکیشون شیزوما است روبه رو میشن و یه جورایی بینشون درگیری به وجود میاد که اصلن تصادفی نیست چون شیزوما بروتو رو میشناسه.

کاگورا بچه ها رو میبره پیش میزوکاگه چوجورو.چوجورو هم بهشون خوش آمد میگه و امیدواره که دو تا دهکده همیشه در صلح و صفا باشن.چوجورو از کاگورا میخواد که سعی کنه خودش رو برای جانشینی میراث میزوکاگه آماده کنه که کاگورا درخواستش رو رد میکنه. بچه ها کنار هم جمع شدن و میتسوکی میگه که کاگورا وارث یکی از هفت شمشیر معروف دهکده مه(هادامه کاره)هست و قراره جانشین میزوکاگه بشه.کاگورا بچه ها رو به دیدن مقبره های دهکده ی مه برده و درمورد تاریخ دهکده برای بچه توضیح میده.اما ایوابه از کوره در میره و اونجا می‌فهمیم که پدر بزرگ ایوابه به دست میزوکاگه ی چهارم کشته شده و برای همین هم هست که از دهکده آب خوشش نمیاد. شیزوما قصد درگیری با بچه های کونوها رو داره برای همین به دستور اون دنکی رو که بررای خرید بیرون رفته رو میدزدن و برای بقیه ی بچه ها پیام میفرسته که دوستشون دست اونه و باید به جایی که اون میخواد برن. دنکی متوجه میشه که قصدکشتن بروتو رو دارن.

کاگورا هم میفهمه که دنکی رو دزدیدن و همینطور متوجه میشه که یکی از دوستای قدیمیش به اسم “هاچیا” به شیزوما کمک میکنه. بچه ها پیشنهاد میدن که بدون دخالت بزرگترها این قضیه رو حل کنن که کاگورا هم قبول میکنه.همه میرسن سر قرار و بینشون درگیر ی به وجود میاد.اونجا بچه ها از صحبت های هاچیا متوجه میشن که کاگورا یه زمانی تعدادی از دوستانش رو توی مبارزه کشته و نمیتونه وقتی که شمشیر به دست میگیره خودش رو کنترل کنه و از اون گذشته نوه ی میزوکاگه ی چهارمه.درگیری بینشون تموم میشه و بچه های کونوها برنده میشن.بچه ها از کاگورا در مورد درست بودن حرف های هاچیا میپرسن و اون هم تأیید میکنه و براشون از ترس به دست گرفتن شمشیر میگه.کاگورا خودش رو برای نوه ی میزوکاگه بودن سرزنش میکنه و نمیتونه خودش رو جدا از اتفاقات زمان پدربزرگش تصور کنه.اما بروتو بهش میگه که این اشتباهه و اون هیچ ربطی به اتفاقاتی که در گذشته افتاده نداره.خلاصه یه رابطه ی خیلی دوستانه با بروتو ودوستاش ایجاد میکنه و خیلی هم بابت این موضوع خوشحاله.کاگورا میره پیش میزوکاگه و ازش میخواد که هادامه کاره رو بهش بده. این خبر به گوش شیزوما هم میرسه.

منتشرشده توسط

gara

من گارام و عشق ناروتو فعلن همین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *