نقد انیمیشن راتاتویی Ratatouille

چندش اورترین موجود دنیا را در ذهن خود مجسم کنید. شاید پاسخ شما سوسک، کرم یا خیلی حشرات دیگر باشد اما پاسخ تکرار شده در ذهن خیلی ها موش است. حیوانی کوچک از دسته پستانداران که هیچ موجودی بیش از او در جهان الهام بخش ترس نیست. موش نمادی از مرگ، ترس و طاعون است! در تاریخ کهن زمین، همیشه بدبختی های زیادی را بوجود آورده و کمتر کسی حاضر است موشی در خیابان پیدا کند و آنرا به عنوان حیوان خانگی نگه دارد! موشها ذاتا موجوداتی دزد وکثیف هستند وهیچ کس دوست ندارد موقع غذا خوردن به انها فکر کند چه برسد به ان که خودش بداند آشپز غذایی که می خورد خود عامل پلمپ هزاران رستوران مطرح جهان است! بله! موضوع اصلی این کارتون محبوب با بودجه ۱۵۰ ملیون دلار و فروش چیزی حدود ۶۲۰ میلیون دلار همین است. موشی که آشپز می شود! چیزی که تا قبل از دیدن این انیمیشن باعث تهوع و گرد شدن چشمهایتان می شد؛ اما در حال حاضر تقریبا این موضوع خنده دار نیز شده است! این بار پیکسار بازگشته تا در رستوران های خودش انیمیشنی را بپزد که دهان هرچه بیننده برای تماشای فیلم است آب میاندازد و برای رستوران های مطرح فرانسوی دنیا هم تبلیغات به شمار می آید.

 

Ratatouille-Review-1

این انیمیشن داستان موشی متفاوت به نام رمی را نشان میدهد که مزه ها و بوها را میتواند از یکدیگر تشخیص دهد. به این واسطه وارد رستوران مورد علاقه اش یعنی گوستو میشود و در آن پسری به نام لینگویینی را پیدا میکند که تازه کار است. آن پسر به واسطه موش به مقام بالایی در آشپزی میرسد. اما پس از مدتی مشخص میشود که لینگویینی وارث رستوران است! اما کمک های رمی پس از مدتی لو میروند و همه رستوران را ترک میکنند. ولی در زمانی که آنتون ایگو (منتقد سرسخت غذا) وارد رستوران میشود، رمی به کمک خانواده اش (هزاران موش!) به لینگویینی برای پابرجا ماندن رستوران کمک میکند. ایگو که از طعم غذا شگفت زده میشود، میخواهد که رمی را ببیند و متوجه میشود که "هرکسی میتواند آشپزی کند." اما سرانجام وجود موش ها در رستوران مشخص شده و رستوران پلمپ میشود. پس از آن رمی و لینگویینی یک دکه کوچک کنار خیابان باز میکنند و با آن زندگی خود را میگذرانند.

Ratatouille-Review-2

همیشه یکی از چیز هایی که بشر از درک آنها عاجز است تناقض است. چرا که نیشود چیزی باشد ولی نباشد و این در همه موارد وجود دارد. اما در بعضی موارد بسیار خاص اجتماع نقیضین به وجود می آید یعنی دو چیز که در تناقض با دیکدیگر هستند در کنار هم قرار میگیرند و درست است که از نظر منقطی مشکل پیش میآید اما از نظر احساسی و دلی بسیار دلپذیر میشود و دلیل این چیزی جز گره خوردن این موضوع با خصلت های خوب اخلاقی نیست و بیشتر آن هم مربوط به عشق است که تمامی میل های دیگه رو تحت الشعاع قرار میده. به چه صورت؟ اینکه شما آه نداشته باشید تا با ناله سودا کنید آن وقت در همین گیر و دار عاشق یک دختر از مرتبه بالای جایگاه اجتماعی و مالی بشوید که دقیقا همان قدر  با هم تفاوت دارید و که کوه با دریا اما تنها یک چیز این نتاقض رو برطرف میکنه و اون هم عشقه. داستان ماهم در مورد موشی هست که ذاتا نباید میونه ای با تمیزی و سلیقه و زیبایی و آشپزی داشته باشه اما چون اونارو عاشقانه دوست داره این تناقض رو کنار میزنه شاید جالب باشه که بدونید کسی که در ادامه رو در روی این موش قرار میگیرد هم نمادی از تناقض است، همان منتقد غذایی که در پایان فیلم به این نکته اشاره میکنه که از اگر عاشق غذا نبودم به اون لب نمیزدم و این رو ما متوجه میشیم که از غذا خوردن صرف لذت نمیبرد اما چون عاشق غذا است آن را میخورد. این انیمیشن یکی از بهترین های تاریخ است چرا که اجتماع نقیضین را با عشق ممکن کرده است.

اگر کمی به انیمیشن بیشتر دقت کنید، میفهمید رمی متفاوت است. به کتابی دل می بندد که دیگر موشها آن را درک نمی کنند و به خاطر کتاب و دستورات آن از خانواده جدا می افتد. در ضمن او با متافیزیک هم ارتباط دارد! روحی که او می بیند او را به راه درست هدایت می کند و از چشم دیگران پنهان است! همینطور اون روح منبع تمام اطلاعات اشپزخانه وکتاب هست و آن کتاب رو نوشته است. درحالی که در یک سکانس انیمیشن میگوید: «من ساخته و پرداخته‌ی ذهن تو هستم!»

Ratatouille-Review-3

اگر دقت کنیم، موش که نمادی بر طاعون و کثیفی است در مقام آشپز ظاهر شده است که مهر تاییدی برا این جمله "هرکسی میتواند هرکاری را که بخواهد انجام دهد" است. این انیمیشن به همه‌ی افراد، چه کوچک و چه بزرگ پند بزرگی میدهد. هیچ کس را نباید با دیگری مقایسه کرد. به طور حتم هرشخصی توانایی ها و علایقی دارد که اگر بتواند از آنها به درستی استفاده کند، برای همه مفید واقع خواهد شد و سبب موفقیت برای همان شخص میشود. حال چه این شخص یک انسان چاق و گوشتالو مانند گوستو باشد، چه یک موش خاکستری-آبی کثیف لاغر کوچک! گوستو در این مورد خیلی خلاصه میگوید: «هرکسی میتواند آشپزی کند.» این انیمیشن نشان داد که لینگویینی، پسر گوستو شاید نتواند آشپزی کند. اما موشی که از یک خانه دهاتی بیرون آمده میتواند رستوران گوستو را مانند خود گوستو بگرداند و با یک غذای ساده دهاتی به نام راتاتویی، فکر و ذهن منتقد سر سخت طعم و مزه ها را به تسخیر خود در آورد. کاری که تنها توسط انیمیشن قابل بیان است. یک فیلم فقط میتواند از فیزیک شخصیت ها و ظاهر آنها سخن یگوید و خلق داستان های اینچنینی برای "فیلم" بسیار دشوار است. اما پیکسار داستان جذابی را خلق میکند که در آن موشی بدون سخن گفتن با انسان ارتباط برقرار میکند و به واسطه شیمی قدرتمندی که فقط در انیمیشن میتواند وجود داشته باشد، چنین چیزی را هم روی پرده میاورد. در اصل طعم و رنگ هایی که در انیمیشن وجود دارند ظاهر کار برای سرگرمی کودکان است. اما اگر با کمی دقت به بخش "بزرگسالانه" انیمیشن نفوذ کنیم، قدرت ها و چالش هایی که برای رمی به عنوان یک "انسان" پیش میاید را درک میکنیم. رمی شاید یک موش باشد، اما در راتاتویی یک درون ریز انسانی دارد. میتواند با کشیدن موهای لینگویینی با او ارتباط برقرار کند و با مشکلاتی رو به رو میشود که یک آشپز تازه کار اما با استعداد رو به رو میشود. این مشکلات (که رمی آنها را پشت سر گذاشت) نشان میدهند توانایی های ما در ما نهفته هستند. و منتظر یک محرکند تا به حرکت و جنب و جوش دربیایند.حقیرترین انسان جهان هم که باشیم میتوانیم به بالاترین جایگاه ها دست یابیم.

Ratatouille-Review-4

البته نکته جالب و متفاوت دیگری که بر این انیمیشن حکم فرما است، فضاسازی متفاوت آن نسبت به دیگر آثار پیکساری است. شهر پاریس (که شهر طعم ها و مزه هاست) به عنوان محل داستان انیمیشن انتخاب شده است و نشان دادن آشپزخانه رستوران گوستو که محل ارتباط انسان و دنیای خوردنی هاست، طوری صورت گرفته که بیننده دوست دارد در همانجا حضور داشته باشد و از تماشای یک آشپزخانه منظم که در آن صدای ساتور، مخلوط کن و زیبایی حرکت دست آشپزها با موسیقی متن جاز فرانسوی و خوشمزه ترکیب شده است، نهایت لذت را ببرد. به نسبت دیگر انیمیشن های استودیو پیکسار، این بار طراحی صحنه و چیدمان و جزئیات یک انیمیشن، بیشتر به چشم می‌آید و متفاوت جلوه کرده است. انیمیشن در چند نقطه نیز سعی به خلق صحنه های زیبا از شهر پاریس و بهره بردن از توانایی هایش کرده است. این را حتی خود کارگردان اثر یعنی براد برد هم تایید میکند که میخواسته انیمیشن فضایی کاملا فرانسوی داشته باشد. تا جایی که حتی نام انیمیشن را هم یک غذای فرانسوی به نام راتاتویی میذارد. پیکسار به معنای واقعی کلمه، روح پاریس و ویژگی های پاریسی/فرانسوی را در انیمیشن دمیده است.

خب البته پیکسار برای دمیدن این روح در انیمیشن، ۱۰۰ میلیون دلار هزینه کرده است! براد برد، کارگردان این اثر که آثاری چون "شگفت انگیزان" و "ماشین ها" را در کارنامه اش دارد، یک کارگردانی بسیار تحسین برانگیز انجام داده است. تیم انیماتور را در یک تور به فرانسه برده است تا آنجا غذا بخورند و با توماس کلر، آشپز خبره آشنا شوند. آنها مدت های زیادی به آشپزان دقت کردند تا حرکات دست و هماهنگی هایشان را بسنجند. ۹ مجسمه از رمی ساخته اند تا یک طراحی متفاوت و خاص خودش به او ببخشند. بسیاری از سکانس ها (حتی ساکانسی که لینگویینی در آب میفتد) را بازسازی کردند تا از روی آن انیمیشن را بسازند. مشاورهای بسیاری برای انیماتینگ غذاها درنظر گرفته شدند تا خوشمزه ترین حالت ممکن غذاها ساخته شود. برعکس بسیاری آثار پیکساری، این بار نام "پیکسار" نیست که به تنهایی بدرخشد. بلکه کارگردانی قوی و دقیق با نام "براد برد" هم خلاقیت های فروانی به خرج داد تا هشتمین اثر پیکسار، "راتاتویی" باشد. در مورد نام انیمیشن هم جالب است بدانید راتا یک کلمه عامیانه میان نظامیان فرانسوی به معنای "دم کرده چاق" است و نکته جالبی که دارد، اشاره به نام "رت" به معنای موش (رمی) است.

Ratatouille-Review-5

درکل پیکسار با توانایی های ناب خودش که انیمیشن های چند لایه میسازد، این بار با ظاهری متفاوت روی پرده های سینما ظاهر شد و با فرمول ناب انیمیشن سازیش (که انیمیشن را به یکی از جریان های اصلی هرسال هالیوود بدل کرده است) و توانایی های کارگردان خوش خوراکش، این بار کام همه مخاطبان را به غذاها و رنگ ها و طعم های مختلف، خوش طعم و خوشمزه کرد. باید دید برنامه های پیکسار برای تولید انیمیشن هایی خوش رنگ و لعاب و غیر تکراری نظیر راتاتویی، و صد البته آثاری متفاوت از کلیشه های پویانمایی آمریکایی در آینده چه خواهد بود.

 

تالیف و نگارش توسط پارک انیمه و ایفن

یک دیدگاه در “نقد انیمیشن راتاتویی Ratatouille”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *